نودی بر سمپاد( هر پنجشنبه به روز می شود)

                          ((شهید بهشتی تیزهوشان))

اندر ساليان متمادي گذشته در باکري  دشتي نهفته شد که از لطف خداوندگار و عنايت باران، آن دشت عظيم و عظيم تر گشته و آبادي را به وجود آورد که  مردمان ايراهستان خواندند. زمان گذشت و گذشت و آن آبادي ، بزرگ و بزرگ تر نمود تا اينکه دست روزگار سر پنجه مردمان آن را مورد عنايت قرار داده و آنجا شهرستان شد.

تا اينکه عبدالعزيز نامي از ميان گشنگان بر آمده ، برخاست و چراغي در ذهن برافروخت و تا آنجا که مردمان افروخته فکر ناميدند، او که به علم روزگار به اندازه وجودش آگاهيت نداشت پس از خسته شدن از زندگي يک جا نشيني در صدد بر آمد که تکاني هم به خود و هم به آن آبادي که مردمان مي گفتند شهرستان شده  بدهد . تا اينکه فردي  با اباي شکلاتي بر قدرت نشست و اندر آن دوران همه شادي بودند و سرور...

عبدالعزيز که به افتخار پدرانش قنادي خوانده شده بود از شادي بر آمد و در تار و پود ذهنش جرقه ها اندوخت، اين جرقه شيئي نبود جز تاسيس دارالفنوني از مستعدين اسب نما در ميان همان مردمان دور از فرهنگ مانده که بعد ها به اختصارالحروف آن را سمپاد و سمپاد‌ة خواندند.

مردمان مذکر آن زمان به سمپاد روانه گرديده مي شدند و زنان به سمپادة خوانده مي گشتند.

در اين حين دولت نيز از اين افروخته شمعان خالي نماند و به نابودي کشيده شد و گويند ۷۲ تن جان دادند.

اين حادثه و دو عزيز را به آن داشت تا تحولي ديگر به سمپاد و هم وتاپيش را از سمپاد به شهيد بهشتي تغيير داد. سمپادة نيز از اين مورد تحول خالي نماند و مردمان آن را فرزانة المکان ناميدند... تا دوراني شگفت زده از انسانيت پديد آمد و افکار به تباهي کشيده شد و انتظار موعود کم گشت و آن ابا شکلاتي هم رفت...

عزيز نيز از آن جهان بر آمده مي خواست بماند و عمر سلطنت کفافش نداد و بردندش.

از جمله آثار عبدالعزيزالدين قنادي بن محمد، تاسيس دارالمجانين بود که بعد ها نمايشگاه خواندند و نام ابديش را جوانه هاي انتظار ناميدند که بر سرلوحه گور بشر چسبانيده شد که بعد ها مي گوييم.

عرض مي نمودندم پس از درگذشت عزيز(منظور گذشتن از درب)، بحراني پديد آمد که بشر انتظارش را نداشت... که پس از انتظار فراوان مردي يافتند، شايسته نظارت اما نه مديريت...

نظارت بر حکمراني جواني رياضي دان که نصيرالدين حق مي گفتندش، کاري بس شگرف از اين پير بخشنامه دان بود که شايسته تقدير استندي.

أحسن الشيوخ ...

در اين زمان نمايشگاهي به آن عظمت که بيش از ۱/۰ قرن سابقه داشت به اوج غفلت رسيد...

مديريت صحيح ، کيفيت مطلوب و ديگر حسن هاي يک نمايشگاه خوب از جمله نيکي هايي   است-؟- که ما فلفلي ها با تمام ادّعاهايمان زحمت کشيديم و به اين دارالمجانين نسبت داديم ؛ زيرا اين نمايشگاه ازتمامي احسان ها تهي بود.

                                                                  

                                                  کميته کريمان کارواش کاظم


                         ((فرزانگان و رنگین کمان تلاش))

از کجا بگيم؟

 از همون جايي که سحر صادق نژاد شروع کرد؟

 از اونجايي که اداره بهشون گفت حق نداريد پسرا رو جا بديد؟

 از اونجايي که توي تمام شهر آبرومونو بردن؟

 از اونجايي که هر بار بهمون گفتن : مگه شما به خاطر پسرا نمايشگاه زديد؟

 يا از اونجايي که....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

با همه ي اين حرف ها و احاديث ما بهترين نمايشگاه رو از ديد عموم برگزاز کرديم. حرف ها و نظرات نماينده ي سمپاد هيچ وقت فراموش نمي شه. اون روز که آقاي شيخي و آقاي قنّادي به بچّه ها گفتن نسبت به سالهاي قبل پيشرفتتون شايانه و جالب اينجاست که آقاي شيخي گفتن نمايشگاه امسال ما از اون مرکز خيلي بهتره. امّا کاش همين افراد تشريف آورده بودند و رفتار کادر دفتري و مسئولين محترم رو با مسئولين نمايشگاه مي ديدند.

کاش همين افراد مي ديدند که بچه هاي ما با بودجه اي به نسبت 1 به بيست ( به نفع اونا) با بچّه هاي اون مرکز در رقابت بودند. کاش و چندين کاش از اين قبيل... از قبيل اون شب که قرار بود بهترين چيز ها رو براي شبي با ستارگان ترتيب بديم. اما زهي خيال باطل! يا اون شب که واسه اختتاميه گفتن فقط خانواده هايي که کارت دارند تشريف داشته باشند.(خانواده شامل برادر يا پدر نمي شه.) اون روز فراموش نمي شه که مديريت محترم مدرسه گفتند : ديوار سالن اصلا نبايد خراب بشه.(البته ما بيدي نبوديم که با اين بادها بلرزيم.)

همه اين قضيه رو درک کرند که هدف تک تک مسئولين پشيمون کردن ما از برگزاري نمايشگاه بود. هيچ کس نمي تونه انکار کنه. از کولاک کدوم غرفه بگيم؟ از تاريخ بگيم ؟ که سکه هاشونو از تهران آورده بودند؟ يا از زيست؟ که هزار تا مصيبت کشيدند تا اون اسکلت رو به نمايش بگذارند؟ از شيمي؟ که هفتصد بار ديوار بين غرفه شون افتاد؟ از ورزش؟ که تنها ميزي هم که داشتند شکست؟ از فيزيک؟

که هر روز مجبور بودند ميزشون رو تميز کنند( از تخم مرغ؟) يا از.... بي خيال شيد. اون طوري مجبوريم طومار رديف کنيم. بذاريد از گرد همايي تازه ها براتون بگيم. که به محض نشستن توي حياط هوا طوفاني شد. و بعدش هم رحمت الهي شروع به باريدن کرد. که همون جا برنامه به شب بعد موکول شد.

و فردا شبش که اول نمايشگاه بود. بعد هم توي سالن گرد همايي تازه ها و بعد از اون مراسم اختتاميه که اجراي زنده ي آقاي جهان پناه مراسم رو تقريبا زنده کرد. بعد هم طنزي که سحر صادق نژاد خوند و تقريبا همه ي مسائل رو گفت و اهداي جوايز . ناگفته نماند که بر سر اعلام برترين غرفه دعوا شد. که در نهايت تاريخ و زبان با اين عنوان اعلام شدند و يک ADSL رو به خودشون اختصاص دادند. غرفه ي رياضي : منسجم ترين غرفه . ۵۰ ساعت اينترنت. غرفه ي روان شناسي: با اخلاق ترين غرفه: ۷۰ ساعت اينترنت. غرفه ي زيست:منضبط ترين غرفه۱۰۰ ساعت اينترنت.

از گردهمايي تازه ها هم ارائه ي مهشيد سعيدي به عنوان برترين ارائه اعلام شد که هديه ياون هم يک ADSL بود.

نمايشگاه خيلي خوبي بود.

 


 عرض سلام و وقت بخير داريم خدمت بازديدکنندگان خصوصا اون هايي که ما رو تا به امروز همراهي کردند.

شايد غافل گير کننده باشه امّا لازم هست بدونيد اين آخرين پست ماست.بالاخره هر چيزي بايد يه روز تموم بشه و چه بهتر که هم زمان با پايان سال اين وب هم به پايان کار خودش برسه.

در اين مدت ۸ ماه که در خدمت شما عزيزان بوديم زحمت زيادي کشيديم و تا اونجا که توان داشتيم عمل کرديم ؛ اگر نقص و بدي در کار ما بوده اميدوارم عذر ما رو بپذيريد.

در اين مدت ۵۴ پست و به طور اتفاقي ۱۱۸۶ نظر داشتيم که خوب ميشد اگه اين پست آخر ۲۰۰ نظر ميگرفت تا...

متن مربوط به مدرسه شهيد بهشتي تيزهوشان هم از آقاي معين ناصريان هست که ما از طريق پست الکترونيکي از ايشون تقاضا کرديم که با قلم تواناشون وب رو از حال و هواي تکرار در بيارن و به مناسبت جديد شدن سال به اون تحول ببخشن. از ايشون بسيار متشکريم که باتوجه به شرايطي که داشتن روي ما رو زمين ننداختن...

جا داره از سه دانش آموز سمپادي هم تقدير کنيم که آبروي دو مرکز رو با قبول شدن در المپياد هاي کشوري  خريدن.

۱- محمد صادقي دانش آموز سال سوم شهيد بهشتي در المپياد رياضي

۲-سحر افروز     دانش آموز سال سوم فرزانگان در المپياد فيزيک

۳-ميترا بدر       دانش آموز سال اول   فرزانگان در المپياد نجوم

اميدواريم که هر سه در مرحله بعد موفق باشن

دوست دارم یه جایی از ما نه، بلکه از کار ما تقدیر بشه...

همين الان که سال تحويل شد براي همه شما سمپادي هاي عزيز آروزوي موفقيت و کاميابي دارم

برای همیشه خدا نگهدار... 

 

 

                    ((عيد شما مبارک))

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱ فروردین ۱۳۸۶ساعت 3:37  توسط باند فلفلی | 
با عرض سلام خدمت شما بازدیدکنندگان عزیز ...امیدواریم حال همگی خوب بشه

خدمت همه اعضایی که در نمایشگاه های ((جوانه های انتظار)) و ((رنگین کمان تلاش)) حضور دارند، خسته نباشید عرض کرده و برایشان آرزوی موفقیت و کامیابی داریم.

امروز پست نداریم...

پست این هفته رو گذاشتیم برای روز سه شنبه تا همه موارد رو در مورد این هفته و نمایشگاه هایی که در این هفته بود رو در اون نقل کنیم...

پیشنهاد می کنم که حتما سه شنبه بهمون سر بزنید و مطمئن باشید ضرر نمی کنید...

با تشکر

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۵ساعت 15:27  توسط باند فلفلی | 

با سلام

این هفته اون قدر بچه ها درگیر کارهای نمایشگاه بودن که همه ی  حوادث و اتفاقات یه جورایی به این نمایشگاه مربوط می شد.

اوج تلاش بچه ها از چهارشنبه بود(on time!) و حالا کار به جایی رسیده که شب ها باید اون جا بخوابن، نیست که خیلی جلوان

بچه های ما هم که شور و نشاط دومی ها دیدن به رگ غیرتشون برخورده و می خوان کنار اون ها تو غرفه ها شرکت کنن.

مثل اینکه مصدوم هم داشتیم بعلاوه یک مورد مراجعه به درمانگاه . نگران نباشین به خیر گذشت

یه خبر خیلی جالب که الان به دستم رسیده:

چند تا از بچه ها می رن تا با آقای عسکریزاده صحبت کنن و ایشان هم در کمال صداقت و راستگویی! بهشون میگه شرایط شما و اون مرکز یکسان هست آره جان خودشان ما هم باور کردیم.

هنوز تکلیف دانش آموزان مشخص نشده که پسران هم می تونن بیان یا نه و این برای مدرسه ای مثل فرزانگان خیلی زشته که 3روز مونده به نمایشگاه بلاتکلیف باشه.( این به همون شرایط یکسان برمی گرده)

 

امسال بچه ها واقعا از اوضاع شاکی هستند و با این همه بهتر از سالای گذشته فعالیت می کنن. آخ اگه مدیر...

کارهای دانش آموزان چهره مدرسه رو به هم ریخته که انشاالله موقع برگزاری نمایشگاه این موارد تمیز خواهند شد.

امروز هم 30 دقیقه دیرتر سر کلاس رفتیم چون زیارت عاشورا برگزار کرده بودن و به خاطر تاخیر مداح از صدای سحر صادق نژاد برای دعای عهد مستفیض شدیم یعنی شدند.

 

به نظر شما بهترین غرفه کدوم غرفه می شه؟

 

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۵ساعت 23:4  توسط باند فلفلی | 

(( انّا لله و انّا الیه راجعون))

ضایعه درگذشت پدر گرامی دانش آموز عزیز، معین ناصریان را به ایشان و خانواده محترمشان تسلیت عرض می نماییم. از درگاه خداوند لایزال برای آن مرحوم آمرزش الهی و برای بازماندگان آرزوی صبر و شکیبایی داریم.

با عرض سلام خدمت بازدیدکنندگان عزیز، امیدوارم که حالتون خوب باشه. واقعه دردناک درگذشت پدر معین ناصریان ،امروز همه دانش آموزان خصوصا سومی ها رو شوکّه کرد و موجب شد اکنون با چشمانی اشک بار بنا به وظیفه این پست رو بنویسم.

همانند سال گذشته، امسال نیز جشن برترین برترین ها احتمالا در اردیبهشت ما از طرف مدرسه برگزار خواهد شد که طی آن برترین های مرکز رو در زمینه های مختلف اعلام می کنند. مسئولان مدرسه به منظور ایجاد شوق و رغبت بیشتر در دانش آموزان اعلام کردند که سه شنبه همین هفته، یکی از برترین دانش آموزان مرکز رو معرفی خواهند کرد؛ کسی که در کار درسی و برنامه ریزی سر آمد بقیه دانش آموزان هست و می تواند الگوی مناسبی برای دیگر دانش آموزان باشد...

روز موعود فرا رسید تا اینکه بعد از مراسم همیشگی صبحگاهی، آقای حقیقت(معاون مرکز)اسم این دانش رو گفت:                    میلاد معمار زاده

دانش آموز پیش دانشگاهی، ریاضی فیزیک که امسال پیشرفت قابل توجهی داشت.

به این دانش آموز تلاشگر سمپادی تبریک میگیم و امیدواریم در کنکور موفق باشند.

 

بالاخره بعد از چندین هفته، مسابقات کلاسی فوتبال به پایان رسید و قهرمان هم معلو شد....کلاس دوم((الف)) ...........سومی ها  یخوده خجالت بکشید...!!!

 

این هفته جوانه ها خیلی فکر بچه ها رو مشغول کرده؛ انجمن های کارگاهی که پیوسته در پی بهتری تزیین هستند و انجمن های بالا (درون سالن) هم کم کم جر و بحثشون برای تصاحب میز بیشتر، داره شروع میشه...!

خلاصه همه انجمن ها دست به دست هم دادند تا بتونن کاری ارزشمند از خودشون به جا بگذارند ...آخه کی گفته واسه رو کم کنی!!!

برای همه این عزیزان آرزوی موفقیت می کنم

تا هفته آینده... خدا نگهدار

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۵ساعت 20:1  توسط باند فلفلی | 

سلام حال همگی که خوبه؟ این روزها نمايشگاه فکر بچه ها رو مشغول کرده .این هفته تا ساعت 2 نشستن رو تجربه کرديم -گرسنگی-تشنگی-خستگی-کوفتگی-.هر روز ساعت 12:15 نماز خوانده ميشه و دوباره ساعت 12:30 کلاس ها شروع ميشه .تا ساعت 2  يا خوابيم يا حرف ميزنيم ...خوب طبیعیه ديگه...!اگر خاطر مبرک برو بچه های عزيز باشه دو نفر از بچه های شورا يعنی ((سروش سلمانپور)) و ((امين افتخار)) هنگامی که کانديدای شورا بودند به همه قول دادند و بارها سرصف اعلام کردند که اگر عضو شورا شوند اینترنت رو به مدرسه خواهند آورد ....اگرچه هفته اولی که اعضای شورا مشخص شد تا حدودی اینترنت داشتیم(البته اینترنت اداره که همه می دونن چه حالی داره...!) اما بعد از اون مدت کوتاه دیگه خبری از اینترنت تو مدرسه نبود...عجب وعده هایی!!!

 

يکی از خبرهای تقريباً جديد در مورد شورا کناره گيری ((امين مهربانی)) از فعاليت جوانه های  انتظار هست.کسی که وقتی به عنوان  عضوی از شورا انتخاب شد مسوليت جوانه ها رو به او داد‌ن‌٬ امّا تو این مدرسه مگه ميشه کسی عضو شورا بشه ولی جوانه ها رو   بي خيال بشه . به مسولان مدرسه پیشنهاد می کنم از سال های  آینده از کاندیدا ها برای فعالیت در جوانه هاتعهد بگیرند.

اخبار 10 ثانيه:برنامه پيش دانشگاهی این هفته بدک نبود امّا هفته قبل بهتربود

برنامه نمایشگاه جوانه های انتظار:دختران صبح روز های فرد و پسران روز های زوج...

امروز رئيس شورا ((عبدالسميع قادری)) دبيران راهنمای انجمن ها رو معرّفی کرد.اوايل سال تحصيلی از این ور اونور شنيديم که آقای شيخی چندين اردوي خارج از شهر برامون در نظر گرفته...آقا اوردوي خارج از شهر نخواستيم لااقل یه اردويه داخل شهری که برامون بذارید... تا اینکه اعتراض می کنیم  فوری پای اون مسافرت 24 ساعت روسای انجمن ها رو وسط می کشن که بابت هر نفر دوازده هزار تومن ازشون گرفتن...

البته لازم به ذکر است که مسولن به فکره اردو هستن امّا ..امّا...بله..اردو براي  خودشون... بالاخره سفره ای پهن هست و...

جا داره بگم دليله تعطيل شدن کلاس های  امروز ساعت12:20نيز همين بود.با آرزوي...با آرزوي خوش گذشتن به معلمان گرانقدر تا هفته آینده... خدانگهدار

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۵ساعت 18:6  توسط باند فلفلی | 

سلامي دوباره...

اين هفته ماجراهاي جالب و جذّاب و حيرت آوري مشاهده مي كنيم.

مثلا نمايشگاهي كه جدي گرفته نمي شد...در شرف برگزاري حتمي است.نمايشگاه اين طور كه معلوم است تقريبا از دوره هاي قبلي بهتربرگزار خواهد شد .بچه ها نسبتا بيشتر تلاش   مي كنند ( به خصوص اعضاي شورا ) كه جاي تشكّر وي‍ژه اي در همين جا دارد و يك خسته نباشيد ويژه تر به همه ي عزيزان .

امروز وقتي نگاهمان به سالن افتاد جدا مطمئن شديم كه قضيه جدّي تر از آن حرفهاست دليل اين اطمينان را خود بچه ها بهتر مي دانند.(ديگر وارد جزئيّات نمي شويم.)

هنوز مراسم صبحگاه درسالن برگزار مي شود . اين هفته بيشتر برنامه ها به كتاب هاي « مناجات با خدا » وابسته بود. و يك حركت كاملا جمعي از طرف جمعي از پيش دانشگاهي ها...(كاملا جمعي به اين خاطر كه تقريبا 10% بچه هاي پيش رياضي... قرائت دعاي عهد.

امروز هم طبق روال روالات گذشته مراسم پر فيض نرمش صبحگاهي با ايده اي جديد، گذاشتن مانع...

امّا فرار چند تن از بچه ها ما را به ياد نيروي گريز از مركز مي انداخت.

اين هفته امتحانات ميان ترم نوبت دوم آغاز شد.

راستش هر چه مي خواهيم بگوييم در وصف رنگين كمان تلاش است كه بيشتر تمايلات به سمت در خفا ماندن اين موضوعات است.

فقط....................................................................................................................................

...........................................۲۰...........................................................................................

........................................................................تا................................................................

......................۲۵.................................................................................................................

............................................................................................................اسفند.......................

چشم....................................................................................................................................

......................................................در..................................................................................

.............................................................................................راهتان......................................

.................................................................................................................................هستیم.

تا هفته ی بعد خدانگهدار

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۵ساعت 14:6  توسط باند فلفلی | 

سلام:

 روز یک شنبه بود که مراسم برگزاری صف صبحگاهی به مسئولیت بچه های پیش دانشگاهی بر گزار شد که در این مراسم تحولی شگرف رخ داد که دانش آموز معمارزاده فرمان از جلو نظام و به احترام قرآن خبر دار را سر داد.بعد از قرائت زیبای قرآن توسط  دانش آموز شیخی نوبت به پیش دیگری افتاد که دانش آموز  کارگزار فرد بود،ابتکار عجیبی بود که او پشت سر دانش آموزان ایستاده بود و صحبت می کرد صحبت هایی از قبیل به آسفالت نگاه کنید به آسمان نگاه کنید و....البته شعار اصلی او این بود به شخص توجه نکنید به صحبتهایش توجه کنید و بعد از اون هم نوبت رسید به دانش آموز آرین.

 

روز سه شنبه در صف صبحگاهی شاهد یک میز که روی اون جعبه ای قرمز قرار داشت که از طرف شرکت پاناسونیک بود (مگه تبلیغات در مدرسه ممنوع نیست؟)به هر حال منتظر موندیم تا ببینیم قضیه ی این جعبه چیه که اعلام کردن میخوان جوایز بانک پاسارگاد رو بدن اما ما ندونستیم که چرا درون جعبه ی پاناسونیک قرار داشت؟اگه کسی میدونه دلیلشو بگه.

 

سر انجام زمزمه هایی که از ابتدای سال در بین گوش ها پچ پچ میشد به حاصل نشت .البته فراموش نشه که پچ پچ نکن پچ پچ بخور.

 

بالا خره این خبر جالب به طور رسمی توسط جناب آقای شیخی اعلام شد : از 5 اسفند این مرکز آموزشی از 7 صبح تا 14 بعد ظهر میزبان این دانش آموزان دانش پژوه میباشد.خوب آخه....البته در عوض کلاسهای عصر لغو میشه .البته این پروژه بطور آزمایشی کلنگش به زمین خورده و احتمالا 2 هفته ای بر گزار خواهد شد.

این کار به این علت عملی شد که ما از بقیه ی مراکز سمپاد عقب نباشیم آخه بقیه مراکز سمپاد برنامه هاشون این طور تنظیم میشه ولی  به فکر ما هم باشین یعنی ما باید شکم خودمون رو با این کیک و آبمیوه ها سیر کنیم هر روز ما دانش آموزان دعا میکنیم که کی ساعت 12:20 میشه که بریم خونه و ناهار بخوریم البته این طرح هم احتمالا عملی میشه که در مدرسه یه آشپز خانه احداث کنیم تا هر کس واسه خودش آشپزی کنه .آشپزهای فلفلی

 

و باز هم نوبت می سه به جوانه های انتظار :

ما اصلا نمیدونیم که چرا نمایشگاه های امسال فرزانگان که رنگهای رنگین کمان آن در روی گلبرگها و شکوفه های این جوانه های انتظار شهید بهشتیا خود را نمایان میکنند زمان برگزاری این ها با هم یکیه .ما نمیدونیما...

ولی به هر حال برای هر دوی این نمایشگاهها التماس دعا داریم که بهتر و بهتر تر از سالهای قبل برگزار شه.

ولی از مسئولین میخوایم که تکلیف ما رو روشن کنن.....


* نظر شما دانش آموزان با عملی شدن این برنامه چیست؟ آیا این برنامه میتونه بازده کافی رو داشته باشه؟

 

 

 

+ نوشته شده در  جمعه ۴ اسفند ۱۳۸۵ساعت 12:22  توسط باند فلفلی | 

سلام

شروع مطلب با تقدیم دو بیت به مدیر عزیز دبیرستان فرزانگان:

 

چون رایت عشق تو جهان گیر                                    شد چون مه لیلی آسمان گیر

برداشته دل ز کار من بخت                                        درماندند همه به کار من سخت

 

پاورقی برای رفع ابهام: در این شعر همه ی دانش آموزان مجنون و مدیر لیلیه

 

همه جور مراسم صبحگاهی دیده بودیم جز اینکه بریم سالن و نشسته برنامه صبحگاهی رو مشاهده کنیم. این ایده جدیدیه که یک هفته ای در حال برگزار شدنه.

 

طبق معمول روزهای یکشنبه برنامه صبحگاهی با دانش آموزان شورای دانش آموزی بود.

آهان تا یادم هست در این روز بود که در مورد نمایشگاه یکی از بچه های شورا صحبت کرد و اون طور که از صحبت های شنیده شده بر می یاد رنگین کمان تلاش4 قراره 20 اسفند برگزار بشه. تا الان که فعالیت جدی از بچه ها ندیدم اما تنها دعایی که می شه در حقشون کرد اینه که حداقل آبروداری کنن.

 

همین جا از دانش آموزان شورا می خوام که به خواسته بچه ها بیشتر توجه کنن و هر هفته گزارش کار شورا بدن و اگر برنامه ای ترتیب بدن که بچه ها رو در رو از کادر دفتری انتقاد کنن و مشکلاتشون رو بگن بهتر می تونن تصمیم گیری کنن.

 

دور از جون مدرسه های شما هر روز شاهد زلزله های 7 ریشتری هستیم چون بیرون از مدرسه دارن یه کارایی انجام می دن که ما بی خبریم و جای تعجب داره که چرا هیچ کاری برای این موضوع انجام نمی دن؟

 

امروز هم مثل پنج شنبه های قبل نرمش صبحگاهی داشتیم اما با یه تفاوت.

این بار 5 تا بچه های دوم ریاضی برگزار کردن اون هم با ریتمی کاملا هماهنگ!

 

تیتر 1 صفحه حوادث:

یکی از همکلاسی های ما از لار رفت.

 

تا الان سعی کردیم بیشتر مشکلات مدرسه رو بازگو کنیم. از شما بازدید کننده محترم می خوایم اگر مشکلی وجود داره که ما اونو فراموش کردیم حتما ما رو در جریان بگذارید. با تشکر

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۳ اسفند ۱۳۸۵ساعت 19:54  توسط باند فلفلی | 

همانطور که همه دانستید هفته ی پر جدلی داشتیم اما باز هم گذشت و دوباره پنج شنبه آمد و ما ماندیم و کلی انتقاد و پیشنهاد و ...
تقریبا اوایل هفته بود که چهره ی مصمم و نمی دانم چرا زیادی شاد و شنگول استاد بزرگوار آقای ریاحی دبیر محترم فیزیک سوم ریاضی(شما فهمیدید چند کیلو شد؟؟؟) را بر سر صبحگاه مشاهده کردیم.گویا ایشان قصد داشتند در مورد انرژی هسته ای و فناوری غنی سازی آن که همه و همه یمان می دانیم و آگاه هستیم که حق مسلم...سخن بگوید.موفق هم بود.
اما این هفته بوی المپیاد و المپیادیها و کمی بنزین سوخته می آمد.بچه ها چند روزی می شود که به مطالعه ی کتب خارج از تکلیف می پردازند و تقریبا می توان گفت گروه اول آنها آماده اند تا چند دقیقه ی دیگر اولین المپیاد امسال را برگزار کنند.المپیاد زیست شناسی...- باند فلفلی برای تمام المپیادی های امسال آرزوی موفقیت دارد-.
صحبت از موفقیت که باشد باز هم اسم یکی از بر و بچه های دانش پژوه به زبان می افتد.این هفته هم نام او به عنوان رتبه اول استان در مسابقات علمی هویدا شد."محمد حسن جلال پور" .ما نیز به ایشان به خاطر این موفقیت تبریک گفته و سربلندی ایشان در مقاطع بعدی را آؤزو می کنیم.
از این پیش دانشگاهی های امسال زیاد نمی توان صحبت کرد چون در کلاممان نمی گنجند اما یک خبر جالب از آنها:
دوشنبه عصر که داشتم در راهرو قدم می زدم صداهای مبهمی را شنیدم که گویای این مطلب بود که بالاخره
کبدی هم وارد ورزشهای ایرانی شد.
این رو یکی از بچه ها نقل می کرد.درسته دوشنبه بعد از ظهر مدرس شاهد بازی زو(کبدی) از جانب دانش پژوهان گران مایه بود.که فکر نکنم بدون مصدوم رها شد.در بازی مذکور میلاد.م سردسته ی راهزنان و  حبیب.آ ملقب به هندوانه سردسته ی رایزنان(مشاوران) نیز حضور داشتند که مساله ای کاملا طبیعی بود.
اما سه انتقاد
:
اول:لابراتور زبان نمی خواهیم...یک کلاس به ما دهید
.
این را فکر کنم از زبان یکی از بر و بچه های سوم تجربی شنیدم.راست می گفت واقعا حیف است لابراتور به این خوبی و با آن سیستمها(افزارها)ی ارزشمند را همینطور باکر و بدون استفاده گذاشتن.خواهش اول ما از مسئولین این است که کمی به این موضوع بیشتر بپردازند.البته داشتن کلاس هم برای بچه های سوم تجربی حقی مسلم و بدور از انکار است.
دوم:جوانه های بی بو
هر سال امروزها دیگر بوی شکفتن ایده های رنگارنگ و نبوغ سربریده ی بچه های مرکز کی آمد اما امسال مردیم از بس بو کردیم.البته بوی ماهی همه ی فضای آزمایشگاهها را گرفته که فهمیدن دلیل آن برای شما شاید متصدیان این کار را آزار دهد.
داشتن می گفتم که اسفند ماه امسال خیلی آرام و راکد مانده است و هیچ اثری از نمایشگاه پررونق جوانه ها نیست.البته لازم است گفته شود جلساتی گرفته شده اما اینها دیگر راز هایی رسمی است...
سوم:حق هسته ای ندارید!!!
یک انتقاد کوتاه...زنگ هسته ای نداشتیم.
اما یک خبر دیگر هم بود که متاسفانه سانسور شد.متاسفم.تا هفته ی بعد.خدانگهدار.
راستی بچه های سوم بیشتر مواظب خود باشند.اولی ها شما هم همینطور.

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۵ساعت 14:43  توسط باند فلفلی | 
روز شنبه صبح:

امروز برنامه دست بچه های ۲ تجربی هست. مثل اینکه طبق معمول فراموش کردن.مهم نیست .بچه های تیزهوش بس که سرشون تو درسه هیچی یادشون نمی مونه...

روز یکشنبه روز خیلی خوبی بود.چون ما نه تنها صبح تعطیل بودیم بلکه کلاس عصرمون هم تعطیل شد.دل همه نسوزه.چون احتمال ۱۵۰٪ کار همه ی کلاس ها به کلاس فوق العاده می کشه.اونم بعد از عید. کی حال داره.اه...خدا کنه همچین برنامه ای در کار نباشه.

روز دوشنبه صبح:

   امروز هم برنامه دست بچه های دوم ریاضیه.عجب شانسی!

 برنامشون کامل شد.البته از صدقه ی سر نمایشگاه.چون زهرا نغمه سنج به عنوان سرپرست انجمن ها از این کلاس برای اعلام نهایی نام مسئولین غرفه ها رفت بالا...ولی من یکی تو کف اجرای برنامه ی این کلاس موندم.البته کلا این بچه ها چون پا جای پای ما گذاشتن خوش شانسیشون تا ابد تضمینه.

 این هفته سرپرست انجمن ها مشخص شد:

انجمن ریاضی: حاجی زاده

ورزش : وصال

نجوم: کامیاب

شیمی: جلال لاری

ادبیات:ارغوان

روان شناسی: لطافت

کامپیوتر: دادگر

داروشناسی: ظریف

زبان: غیاثی

زیست: سعیدی

iq: سلمان پور

فیزیک: سجادی

امیدواریم اشتباهی رخ نداده باشه...

فعلا زمان برگزاری نمایشگاه دقیقا مشخص نیست ولی باید طوری تنظیم کنن که به امتحانات برخورد نکنه.(یعنی امتحانات به نمایشگاه برخورد نکنه)

با آرزوی موفقیت برای تمامی شما عزیزان

در پایان:

از همه ی بازدیدکنندگان تقاضا می کنیم به جز در مورد مسائل مدرسه انتقادی از کسی نکنند.از این پس نظراتی که در اون  به هر نحوی به هر فردی توهینی شده باشه تایید نخواهد شد... از ما گفتن ...

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۵ساعت 10:0  توسط باند فلفلی | 

سلام:

در  طول این هفته اتفاقات بیشتری نسبت به هفته های گذشته رخ داد.اولی ها که کارنامشونو گرفته بودن و مونده بود که دومی ها و سومی ها از شاهکارهای خودشون با خبر شن.در مراسم صبحگاهی آقای حقیقت یک اعجوبه ی دیگر از مدرسه ی شهید بهشتی را نام برد که این شخص دومین نفر از کاروان مرکز بود که معدل ترم اول اون در دبیرستان 20 میشد که این آقا پسر کسی نبود جز یاسر جنگجو (یاد بگیرین)

از جمله خبر های توپ دیگه ای که واستون دارم اینه => باخت 4 بر 0 اول از بچه های تجربی بود .نه ببخشید اشتباه شد …..نتیجه رو بر عکس نوشتیم .

روز …شنبه بود که  آقای شیخی مدیریت محترم مرکز جمله ای رو گفتن که برای بچه ها خیلی جالب بود ایشون اعلام کردن که من از وقتی که بچه های شورا انتخاب شدن تنها کسی رو که میبینم که در تلاش هستش آقای قادری ست و من کاری از باقی بچه های شورا ندیدم.

روز بعد معین ناصریان مقاله ای به مناسبت دهه ی فجر رو خواند که بسیار طولانی بود و تمامی بچه ها همه کار میکردن الا گوش دادن به مقاله.(آخه آقای شیخی گفته بودن که بچه ها بیان در مراسم صبحگاهی درباره ی انقلاب صحبت کنن.)

روز دوشنبه روز جنگ روانی با خانواده:

 روز دوشنبه عصر کارنامه های بچه های دوم و سوم تحویل اولیای گرامیشان داده شد.معدل بچه های تجربی معدل قابل قبول و خوبی بود اما بچه های ریاضی-فیزیک با افت معدل زیادی نسبت به سال گذشته بودند.

امروز ( پنج سنبه) بمناسبت دهه ی فجر در مدرسه جشنی به مسئولیت بچه های شورا برگزار شد که زحمات زیادی برای برگزاری این جشن کشیده بودند.اما….

سالن امسال از نظر ظاهری بسیار بهتر از سالهای گذشته بود از همان اول اوباش گری های بچه های سوم شروع شد که به دو دسته ی تجربی و ریاضی تقسیم شده بودند و با همدیگه در اوباش گری هاشون کل مینداختن.

طبق معمول=> سرود جمهوری اسلامی .سرود لارستان.کلیپ 5 دقیقه کامپیوتری که  فکر کنیم دراون عکسی مربوط به 2 سال پیش بود (26 سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران).بعد از کلیپ نوشته ای در وصف شهدا و انقلاب توسط محمد جواد بدیعی خوانده شد و بعد از اون اجرای مسابقات گوناگون تکراری(ماست خوری و…) و بعد از اجرای مسابقات نوبت رسید به تئاتر کوتاهی از طرف بچه ها (علیزاده – شریفی – رفیعی- ضیافت- بی غم فکر کنم آبشت و..)ولی در کل برنامه ها یک از یک خسته کننده تر بود اما خوشبختانه در پایان جشن برنامه ی اجرای گیتار که همنوازی عرفان کسرایی به همراه محمد جواد بدیعی بود حال و هوای سالن رو عوض کرد و بچه ها رو تا حدودی راضی کرد.به امید آن روز که باند های سالن توان ژخش آهنگ و موسیقی را داشته باشند....تا هفنه ی بعد خدا نگهدار

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵ساعت 18:12  توسط باند فلفلی | 

سلام

این هفته دانش آموزان فرزانگان هفته ی پرباری رو پشت سر گذاشتن و البته که گرفتن کارنامه این پرباری رو چند برابر کرد.

 امسال برخلاف سال های قبل انضباط بچه ها به شدت کاهش پیدا کرده اونم با دلایلی الکی که فقط خودشون می دونن به چه دلیلی. 

 تو این هفته بود که خانوم سعیدی نژاد اعلام کرد برای حج دانش آموزی ثبت نام می کنن که بچه ها استقبال خوبی نشون دادن حالا تا اسم کی دربیاد و کی بره فعلا باید منتظر بمونیم و اسم بچه هایی که توی مسابقه آمادگی جسمانی مقام اوردن رو اعلام کردن و ازشون تقدیرشد.

 با تصویب قانون منع ورود آقایون به مرکز دیدن هر فردی عجیب و سوال برانگیزه چون سه شنبه بود که دیدیم چند تا مرد  روی دیوار مدرسه راه می رن و بعد معلوم شد  اومدن تلفن خراب مدرسه رو درست کنن.( چیه این مدرسه که خراب نیست!)

به مناسبت دهه ی فجر توی زنگ تفریح برای دانش آموزان آهنگ های انقلابی گذاشتن. سرودی که هر بیت با 5 دقیقه تاخیر خونده می شد( اینم سبک جدیده).

سه شنبه دعای توسل رو توی سالن خوندیم و امروز زیارت عاشورا از طرف بچه های سال سوم تجربی اجرا شد که با ساندویچ پنیر ازمون پذیرایی کردن.

جمعه هم قراره دانش آموزان مراکز دیگه ی سمپاد بیان مدرسه مون برای مسابقه ی قرآن. بوشهر ، بندر عباس و عشایر استان. هیچ کدوممون اینو نمی دونستیم که عشایر هم سمپاد دارن. و راستشو بخواین می خوایم امکانات خوبه مدرسه رو به رخشون بکشیم

بعضی خبرا به گوشمون رسیده که هفته های بعد می گیم...

تا هفته ی بعد

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵ساعت 14:27  توسط باند فلفلی | 

سلام بر بازدید کنندگان عزیز، از نظرات شما ممنونیم 

توجه! توجه!

 از تمام برو بچه های سمپادی لاری تقاضا دارم که در پاسخ دادن ما به(( دختر دژ کوهستانی)) کمک کنن. ایشون یکی از دانش آموزان مدرسه تیزهوشان یک از شهرستان ها هست که ایشون هم هدف مشابه ما رو دارن، حرف زیبایی که ایشون گفتن این بود که((گاهی اوقات مقایسه چیز خوبیه وباعث پیشرفت می شه)). پس حد اقل این مقایسه واسه پیشرفت خودمون هم لازمه. پس ممنون میشیم که شما از ویژگی های مدرسه هامون در لار بگید و اون ها ویژگی های مدرسشون رو تو قسمت دظراتمون بگن. مطمئنا نتیجه مفیدی خواهد داشت

سر زدن به وبلاگ اون ها میتونه در نظرات شما تاثیر خوبی داشته باشه.( آدرس وبلاگشون رو تو پیوند های روزانه نوشتم . )

 با تشکر

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۵ساعت 21:18  توسط باند فلفلی | 

ديباچه عشق و عاشقي باز شود...دل ها همه اماده پرواز شود...با بوي محرم الحرام تو حسين...ايام عزا و غصه اغاز شود.السلام عليک يا اباعبدالله حسين

با عرض سلام خدمت شما سمپادی های عزیز و امیدوارم حال همگی خوب باشه. این هفته هم مثل هفته پیش در زنگ های تفریح ایستگاه صلواتی داشتیم. هفته پیش فراموش شد اشاره کنیم به تحولی که در مراسم صبحگاهی مشاهده کردیم. رئیس انجمن کامپیوتر ((جواد بدیعی)) به نمایندگی از انجمن کامپیوتر از مسائل روز دنیا در رابطه با مسائل علمی و فناوری اطلاعات برای بچه ها سخن گفت که  توجه بچه ها بیانگر علاقه آنان به این مطالب بود. امیدواریم شاهد چنین فعالیت هایی از سایر رؤسای انجمن ها باشیم. علاوه بر این در روز های اول هفته از سخنان زیبای مدیر محترم مدرسه بهره مند شدیم که آگاهی های دانش آموزان را نسبت به واقعه کربلا بیشتر کرد. امروز هم (پنجشنبه) یکی از دانش آموزان ((سلمان خشنود)) نتایج بازی های  فوتبال کلاسی رو اعلام کرد؛ نتیجه ای که بچه ها رو مسرور کرد ، برد پنج بر صفر دانش آموزان سوم ریاضی(الف) بر سوم تجربی بود که این دیدار دیروز(چهارشنبه) برگزار شده بود.

در این هفته شاهد مراسم پر فیض نوحه خوانی و زیارت عاشورا در مسجد امام علی(ع) بودیم . در ابتدای این مراسم صدای خورد شدن شیشه هایی را شنیدیم که از بالای مسجد به پایین افتادند که  متأسفانه به سر یکی از دانش آموزان( سال اولی) اثابت کرد ؛ امّا بلافاصله توسط آقی امینیان( دبیر محترم زیست شناسی) باند پیچی شد. باید اشاره کنم که بچه های راهنمایی هم در این مراسم حضور داشتند و با شکوه برگزار شد؛ اما انتقادی که  من و اکثر دانش آموزان داشتند این بود که چرا مسئولان مدرسه برای بر گزاری این مراسم با شکوه ، از مداحان و نوحه خوانان برجسته شهر دعوت به عمل نیاوردند؟

بعد مراسم هم آش به عنوان پذیرایی در نظر گرفته شده بود ( البته  کاسه آش بیشتر بهش میومد مربوط به دبستانی ها باشه نه دبیرستانی ها ...!) بچه ها هم پس از دریافت آش و نون و چایی وسط حیاط مدرسه پهن شدند...!

در آخر هم اشاره کنم که این روزا بوی دو همایش از طرف دانش آموزان شهید بهشتی می یاد ...حالا فعلا بهتره نگم که  شاید اعضاش از ما دلگیر بشن .

تموم شد .....تا هفته آینده خدا نگهدار

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۵ساعت 15:49  توسط باند فلفلی | 
امروز دلم گرفته است. آسمان چشمهایم خیس باران است. دلم از مژه هایم جاری است....


حسینا! تو کیستی که با آوردن نامت زنجیرها تا شانه های زلال کودکان هبوط می کنند؟


این چند روزه و به خصوص این دو روز تعطیلی چند سطر بیشتر اونو شناختید؟ بگذریم...


هر روز صبح زیارت عاشورا قرائت می شه .همه یکصدا می گن: بابی انت و امی ... تاحالا به معنیش فکر کردید؟


پدر و مادرم به فدای تو...البته حسین باز هم بزرگتر از این حرفهاست.


این هفته همه ی بچه ها(دقیقا همه) درگیر همایش هایی از قبیل زیست .شیمی. ریاضی و مولانا بودن که الحق این آخری زیادی موضوع هاش تخصصی بود به طوری که ابدا نمی شد با مراجعه ی مستقیم به کتاب و سایت مطلب به دست آورد و صد البته اگر نمره ی فعالیتی در پشت پرده نبود هیچ تحقیقی صورت نمی گرفت.


امروز شهادت امام سجاد(ع) مصادف بود با آغاز دهه ی فجر .


زنگ انقلاب: از اونجایی که ما اگر به بحر برسیم اون مکان تبدیل به بر می شه ساعت ۸:۴۰ برق مدرسه به ملکوت اعلی پیوست.


مکانش هم قرار بود جای همیشگی صف صبحگاهی باشه که این بار واقعه ای مخالف معمول رخ داد( تبدیل بر به بحر به جای بحر به بر)  یا به عبارتی بارون خودمون که باعث شد ما در کریدور به روی حصیرهایی که از قبل زحمت انداختتنش کشیده شده بود نشستیم و....


خوندن سرودهایی قریب ۱۰ مورد که بدون هماهنگی قبلی چنان هماهنگ خونده می شد که دبیرا لذت می بردن.و نکته ی جالب:


اعلام کردن که برنامه تموم شد با صلواتی بر محمد و آل محمد بفرمایید کلاس.


صلوات که فرستاده شد اما ....


دریغ از یک نفر که توی کلاس باشه. به همین ترتیب نیم بیشتر زگ دوم سپری شد.


تا هفته ی بعد که احتمالا هدایایی از طرف مدرسه تحت عنوان کارنامه به شما عزیزان تعلق خواهد گرفت خدانگهدار 

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۵ساعت 15:7  توسط باند فلفلی | 

و هیچ گاه نتوانستم نامت را آنگونه که شایسته ی توست بر زبان آرم.
یک نخ ابریشیمی سیاه  برای شما.
اگر امروزها درمدرسه کمی بیشتر دقت کنیم جز بوی محرم بوی چای و کیک را به راحتی حس خواهیم کرد.چای و کیک صلواتی به یاد امام حسین(ع).
نکته ی زیبایی که این وسط زبان زد شد صفوف طویل انتظار برای این هدیه ی آسمانی بود که چون صفوف انتظار سربازان برای آش بسیار پر محتوی می نمود.(در پرانتز باید به عرضتان برسانیم که پس از تصویب قانون حمایت از مشمولان نظام بجای خوراندن آش با محتویات کامل در تمامی روزهای هفته ، این غذای مقوی هر شش روز یک بار به این نگهبانان نظام داده می شود.)
نکته ی زیبای دیگر از این صفوف آنکه خطر سوختگی بر اثر چای داغ دانش آموزان را بر آن داشت تا با اندیشیدن تدابیر شدیدی خود را از این بلا محفوظ دارند که البته بسیاری از آنان تا حدودی موفق بودند ولی چندی ..
اما از آنجا که: صورت زیبای ظاهر هیچ نیست   ای برادر سیرت زیبا بیار  ما نیز از این به بعد کمی روشن تر به قضایا می پردازیم.
جا دارد باز هم از نصب زنگ برای دانش آموزان سوم تجربی و نیز تعویض صندلی های آنان از مسئولین محترم مدرسه تشکر و قدر دانی نمائیم گر چه خود دانش آموزان این کلاس زیاد موافق این اقدام نبودند و
نا رضایتی خود را به هر شکل ابراز داشتند اما به نظر ما و بسیاری دیگر این عمل موجب زیبایی نسبی مدرسه شده است.
این هفته هفته ی درد و رنج و آرتروز نیزبود.دومی ها که از بسیاری ادب همیشه و در همه جا مورد تقدیر مسئولین قرار می گیرند طی یک اردوی تقریبا نظامی با زمین زیر پایشان انس گرفته و تا توانستند غلطیدند و پا مرغی رفتند و ...
اما اولی ها...کارنامه گرفتند.-بیشتر از این به توضیح و شرح نمی پردازیم چون همه و همه تان کاملا بر این مساله اشراف دارید.-
این بود رویدادهای این هفته ی یک مدرسه.
اما خود ما: دچار یک نواختی شدیم.امیدوارم در هفته ی جدید با تحولاتی هرچه بیشتر در خدمت شما دوستان عزیز باشیم. منتظر انتقادها و پیشنهاد هاتان هستیم.تا هفته ی بعد در پناه عشق حسینی موفق و پیروز باشید.

                                                                                 

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۵ساعت 19:17  توسط باند فلفلی | 

سلام

فرا رسیدن ماه محرم رو به همه شما تسلیت می گیم.

برنامه خیلی خوبی که از اول هفته با اومدن خانوم سعیدی نژاد به مدرسه اجرا می شه خوندن زیارت عاشورا ست که هر روز یه کلاس به عهده می گیره و از این میون آ شی هم نصیب بچه ها میشه(جنبه معنوی همیشه به جنبه مادی ارجعیت داره خصوصا واسه بعضی ها...)

روز یکشنبه خانواده آقای جهانگیری اجرای این برنامه رو به عهده گرفتن. مداحی زیبای خانوم قنادی واسه همه دلنشین بود اما صدای گریه ضایع یکی از بچه ها اعصاب همه رو خرد کرده بود. و توی همین روز بود که بچه های مدرسه شهید فروتن چهار ساعت مهمون مدرسه ما بودن به میزبانی بچه های دوم.فکر کنم برای درس آمادگی دفاعی.

مضحک ترین صحنه رژه درهم برهم بچه ها و بعد از اون خاموش کردن آتش با کپسول آتش نشانی بود.

در طی این هفته شاهد برخی درگیری ها تن به تن بین بچه ها بودیم که خوشبختانه تلفاتی نداشت.(اینا همش نتیجه زیادی درس خوندنه شما ببخشید).

پنج شنبه یعنی امروز هم به خاطر برگزاری الگوهای برتر تدریس تو مدرسه مون نذاشتن برای اجرای زیارت عاشورا مثل همیشه به سالن بریم و مراسم رو در دمای 5 درجه زیر صفر کریدر برگزار کردیم. برای شرکت در جشنواره الگوهای برتر تدریس از بچه های دوم ریاضی استفاده کردن.(خوش به حالشون ما که از این شانسا نداریم) و بالاخره...

 

  • بچه ها همه دارن میرن کلاس خصوصی.از بچه زرنگا گرفته تا بقیشون
  • صندلی های کارگاهمون هنوز خرابه
  • هوای کلاسا سرده
  • میکروفون خرابه
  • وضعیت اخلاقی بعضی ها رو کل بچه ها اثر گذاشته. اثر-
  • هنوز معلوم نیست واسه مسافرت بچه ها می خوان چی کار کنن
  • واسه نمایشگاه هم همین طور
  • و همایشی که فقط اسمشو شنیدیم.

 

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۵ساعت 13:53  توسط باند فلفلی | 
دوستان سلام.

یه خسته نباشید جانانه...این برنامه امتحانیا نفس واسه آدم نمی ذاره که.همه در کف این مانده بودیم که چرا مسئولین از ما می خواهند برگه های پیش نویس را همان جا در سطل زباله بیاندازیم.یکی از حدس ها در این زمینه این بود که می خواهند از این کاغذها در ساختن کاغذهای روزنامه ای بهره ببرند.و هنگام برگزاری امتحانات ورودی تیزهوشان بر روی این مدادها آرم زیبای سمپاد را حک کرده و به نونهالان بدهند.البته این یکی از حدس ها بود.( چقدر حدس های تیزهوشانی دقیق پیش می ره) و یک حدس ساده تر آن بود که...که...یادم نمی آید.هان یادم آمد اینکه به ما اعتماد کافی را ندارند.کافی از آن جهت که...که... مقداری به ما اعتماد دارند.

 تا نشستیم سر کلاس یه معلم برگشت گفت: بچه ها راستی... یه وقت واسه امتحان معین کنید.(نمی دونم چرا ییهو اینجاشو به فارسی معیار محاوره ای گفتم.)خدا پدرتان را بیامرزد.چرا با ما این چنین می کنید؟ خلاصه بعد این حرفش نفس ها در گلوها حبس شد.(از فرط تعجب نه بلکه از فرط عصبانیت).ما هم انگار نه انگار که صدایی از این معلم بدبخت شنیده باشیم به صحبت های خود ادامه دادیم.بی خیال معلم.اون که بالاخره امتحان خودش رو می گیره.کاری به برنامه ریختن ما نداره.

راستی چند روزیه از نعمت خانم سعیدی نژاد بی بهره ایم. به همین علت برنامه های صبحگاهی به طرز افتضاحی برگزار می شه.( بابا یکی جلوی اینا رو بگیره. صف که نیست...).الان داریم قدر عافیت را می دانیم.

راستی اگر ما امتحاناتمان را خراب کردیم فقط و فقط به گردن سرمای سالن است.چرا که بخاری های امروزه بی اثرند.(خوب یه بخاری مث بچه آدم واسمون بذارین دیگه.اه)

از گوشه و کنار شنیدیم که(اصلا از بچه های شورا نشنیدیما)که...که...یکم التماس کنید تا بگم چی شنیدیم خوب حالا گریه نکنید خوشمان نمی آید.شنیدیم که باز دوباره سر و صدای نمایشگاه دارد بلند می شود(به ضم شین)

خوب حالا به کسی نگیدا.باشه؟

*******************************************************************

دقیقا وسط افتاد این شکله یا نه؟

 

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- اگه یادتون باشه اعتراضات زیادی مبنی بر فشرده بودن امتحانا بود. امتحانات شما در سال های قبل به صورت غیر فشرده برگزار میشد.بنابراین شما تجربه هر دو صورت امتحان رو دارید. به نظر شما بهتره سال آینده امتحانات هر سه پایه اوّل،دوّم و سوّم به چه صورت بر گزار بشه؟(ممنون میشیم که هم بچه های شهید بهشتی و هم فرزانگان به این سولات پاسخ بدن) تا هفته آینده خدا نگهدار...
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۵ساعت 22:57  توسط باند فلفلی | 

با عرض یه سلام و خسته نباشید شوکولاتی به شما عزیزان باید بگیم که دوباره اومدیم (خوش اومدیم).

بعد از یه دوری طاقت فرسای یک ماهه از شما عزیزان بازم سعی داریم که کارمون رو ادامه بدیم. به قول میّت این برنامه امتحانی باند فلفلی رو هم از کار انداخته!!!

لازمه خیلی گله کنم از نظم جلسه های امتحانی...واقعا وحشتناک بود! استرس امتحان ازیه طرف،شلوغی جلسه ها هم از طرف دیگه موجب ضعیف کار کردن بچه ها تو این امتحانات میشد. زنگ های پشت سر هم تلفن های همراه مراقب ها که بچه ها رو عصبی کرده . (در ضمن موبایلهای امروزی از سال ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۷ یه سایلنت مود هم داره) امیدواریم تو امتحان های دیگه، مراقبا کمی بیشتر حال بچه ها رو مراعات کنن.

روز شنبه ۲۳ دی روز تموم شدن امتحانات اصلی سه پایه بود؛اگرچه روز سه شنبه بچه های دوم و سوم به ترتیب امتحان تاریخ و آمادگی دفایی داشتن امّا بالاخره هم از حال و هوای امتحان اومده بودن بیرون.

حدود یک ماه پیش شورای مدرسه به همراه مسولان تصمیم گرفته بودن که رؤسای انجمن ها رو به منظور برگزاری بهتر جوانه های انتظار،به پژوهشکده معلم شیراز ببرن. اوّل همشون فکر می کردن با هزینه مدرسه می خوان برن(یعنی مفتی!)، امّا سر یکی از جلسه ها آقای حقیقت وارد سالن شدند و فرمودند:((ده هزار تومن بده بابا!)).

علاوه بر این اردو، اردوی دیگری برای بچه های پیش دانشگاهی در نظر گرفته شده بود(که جای تعجب داشت چون تا حالا تو این مدرسه چنین اتفاقی برای پیش دانشگاهی ها رخ نداده بود) و اون ها هم با پرداخت ده هزار تومن راهی بندرعسلویه شدن. برای هر دو اردو یک روز اقامت در نظر گرفته شده بود که واقعا کم بودو شاید به عقیده عده ای از بچه ها به خستگیش نمی ارزید؛ امّا خوب بالاخره همه بچه های ما رو خوب میشناسن... هر چی عقده تو دلشون بود از امتحانا،همون یه روز خالی کردن! همش تو یک روز چنان بساطی راه انداخته بودن که بیا و بگو...!!!  بقیشو ول کنید مجاز نیست بگم.

 این هفته آخر،یک هفتهی نیمه تعطیل بود. بچه ها که تحت تاثیر خستگی امتحانا دیگه حوصله درس گوش کردن رو نداشتن و بودن یا نبودنشون تو این هفته اهمیتی نداشت و بالاخره این هفته هم تموم شد تا دوباره سراغ شما سمپادی های عزیز بیایم.

جا داره از مسئولین محترمی که انتقادها وپیش نهادهای ما رو می پذیرن کمال تقدیر و تشکر رو داشته باشیم.از نمونه های این کارها متنوع کردن برنامه ی صبحگاهی بود که متاسفانه باز هم به حالت اصلی خودش برگشته اشاره کنیم و یه مورد دیگه هم اینه که در قسمت پژوهشکده زنگ قرار دادن تا بچه های تجربی دیگه ایراد نگیرن که ما صدای زنگو نمیشنویم.

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۸۵ساعت 17:7  توسط باند فلفلی | 

سلام و صد سلام به گل های عرصه تعلیم و تربیت

این بار قرار نیست زیاد وقتتون رو بگیریم فقط یه خبر کوتاه:

 

"به دلیل شروع امتاحانات ترم اول و فشرده بودن دروس از گذاشتن پست جدید تا پایان امتحانات معذوریم."

 

در این مدت ما رو از نظر های  خوبتون بهره مند کنین.

 

تا ۲۸دی خدانگهدار.

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۷ دی ۱۳۸۵ساعت 21:12  توسط باند فلفلی | 
 
صفحه نخست
پست الکترونیک
آرشیو
درباره وبلاگ
با عرض سلام خدمت بازدید کنندگان محترم و سپاس گزاری از تشریف فرمایی شما عزیزان به این وب. این وبلاگ بر پایه ی اهداف خاصی بنا شده که هدف اصلی ما خدمت به مراکز تیزهوشان شهرستان لار از طریق بیان عیوب و نقوص و نقد فعالیت های این مراکزو دانش آموزان آن می باشد.امیدواریم که مسئولان محترم این مراکزو دانش آموزان مستعد آنها با روحیه ی انتقاد پذیری فراوانشان عذر ما را بپذیرند.
قابل توجه شما عزیزان این وبلاگ هر پنجشنبه به روز می شود.
                                                                                                 " با تشکر "

پیوندهای روزانه
شبنم و شبچراغ
سمپاد((مقالات آموزشی))
سمپاد زنجان
همدان سمپاد
خبر های داغ فرزانگان،صالحین،بهشتی!!!
سمپادی های نیشابور
سمپاد کرمان چه خبر؟
سمپاد((شهید بهشتی))
شبنم و چراغ
فرزانگان
آرشیو پیوندهای روزانه
نوشته های پیشین
فروردین ۱۳۸۶
اسفند ۱۳۸۵
بهمن ۱۳۸۵
دی ۱۳۸۵
آذر ۱۳۸۵
آبان ۱۳۸۵
مهر ۱۳۸۵
شهریور ۱۳۸۵
مرداد ۱۳۸۵
تیر ۱۳۸۵
پیوندها
شوراي فرزانگان لار
صدای سکوت
رهگذر غریب
همیشه بهار
جایی برای ناگفته ها
بی نام
رایحه ریحان
تبسم باران
دیکته
ناقوس عشق
حقیقت گمشده
الهه ی باران
من و تو
رنگین کمان تلاش
تو را من چشم در راهم(یلدا)
قاصدک هان چه خبر آوردی؟
همه چیز !
هديه الهي(سينا)
سایه روشن..(فلفلی ها)
دریچه ای به سوی زیبایی ها(آقای حقیقت لاری)
چرتکه (مفاهیم ریاضی)
شل سیلورستاین(Ahmas)
دبيرستان فرزانگان شاهرود
سايت آقاي محمد جاويد
تو اين مدرسه
تالار زیست شناسی لارستان
مطالب زيباي رياضي و فيزيك
 

 RSS

POWERED BY
BLOGFA.COM

طراح قالب
دیجیتال کیوان