باختر زمین دانش را با نقاشی می آمیزد و خاور زمین شعر را. نگارگر باختر به سایه روشن، دور و نزدیک می گراید.
پرده ساز خاور به نقش ناپیدای جهان، آن به نزدیک و این به بی پایانی...
... تنهایی باختر زمین، تلخی و خشونت به بار می آورد و وارستگی خاور زمین، اندوه.
برابر خشم و سودازدگی اروپا، آسیا نرمی و توازن می نشاند. هرگز شراب خونریز از قلم موی شاعر چینی نمی چکد و هیچ گاه به دیده آسیایی ببرهای خشم ، پرهیزگارتر از اسبان دانایی نیستند...
ادامه...
واقعا گربه ی نازی...
روزگار عشق ورزی
روزگار عشق ورزی ها گذشت
مرغ بخت آمد از این صحرا گذشت
آن صفای خنده ها ازرلب گریخت
آن بهار عشق بی پروا گذشت
سینه هست وگرمی آغوش نیست
بوسه هست وگرمی لبها گذشت
آدمی در رنج وغربت رنگ باخت
بسکه تنها آمد وتنها گذشت
روزگارا از جوانان رخ متاب
ما گذشتیم از تو از ما گذشت
سلام دوست عزیز
مثل همیشه قشنگه
خیلی خوب مینویسی
منتظر آپ جدیدت هستم
حتما خبرم کن
موفقیتت را آرزومندم
یاحق
تعطیلات ما 8 تا هم تموم شد... یه سر بزنین...
http://www.ma8ta.blogfa.com
سلام حال شما
درسته که تازه وبلاگتون راه افتاده اما از قالبش معلومه که
عالی میشه
به منم یه سری بزنین خوشحالم کردین
زیادی نازه!!!