بالاخره بعد از برنامه ریزی هایی که داشتیم، روز جمعه ساعت 12 صبح با جت شخصی مون شهر رو به مقصد شمال ترک کردیم. 3 ثانیه تو راه بودیم.خیلی خسته شده بودیم. واسه همین بعد از اینکه جتمون رو تو جت دونی پارک کردیم، بلافاصله رفتیم تو ویلا. طبق معمول دکمه ی 72 یعنی رو ابرا rest کردیم.زیاد نخوابیدیم. بعد از 2روز و نیم خوابیدن، یه سونا و جکوزی می چسپید. داشتیم تو dream های شیرین به سر می بردیم که یهو تلفن زنگ زد.
حالا کی بود و چی کار داشتو تو قسمت بعدی مون می گیم...
متخیلان
یکشنبه 12 شهریورماه سال 1385 ساعت 11:38 ب.ظ